شولتز در کتاب «سرمایهگذاری در سرمایه انسانی» نظریهاش را صورتبندی کرد، اما خیلی مورد استقبال دیگر اقتصاددانها قرار نگرفت. به نظر او دانش و مهارت شکلی از سرمایه هستند و سرمایهگذاری در این سرمایه انسانی منجر به افزایش خروجی اقتصادی و درآمد کارگران میشود.
آینده نگر
تئودور ویلیام شولتز اقتصاددان آمریکایی و رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه شیکاگو بود که موفق شد با دریافت نوبل اقتصاد در سال 1979 به شهرتی جهانی دست پیدا کند. نظریهپردازی و مطالعات شولتز در اقتصاد توسعه به ویژه اقتصاد کشاورزی عامل اصلی دریافت نوبل توسط او بود.
در بین نظرات او بیشترین تاثیر را نظریه سرمایه انسانی دارد. زمانی که او رئیس دانشکده اقتصاد شیکاگو بود پژوهشهایی درباره این مسئله انجام داد که چطور آلمان و ژاپن توانستند پس از جنگ دوم جهانی با سرعتی معجزهوار اوضاع خود را بهبود بخشیده و از ویرانی بسیار شدید نجات پیدا کنند. در مقابل این دو کشور میشد بریتانیا را در نظر گرفت که تا مدت زمان زیادی پس از جنگ هنوز درگیر بودجهبندی تغذیه بود. شولتز اینطور نتیجه گرفت که سرعت بهبود اقتصادی تا حد بسیار زیادی وابسته به مردمی سالم با تحصیلات بسیار بالا بود. از نظر شولتز آموزش به مولد بودن انسانها کمک کرده و سلامت جسمانی خوب هم امکان این تولید را فراهم میکند.
نظریه سرمایه انسانی که توسط شولتز، گری بکر و جیکوب مینسر صورتبندی شد، مهمترین بخش این دیدگاه او را تشکیل میداد. شولتز در کتاب «سرمایهگذاری در سرمایه انسانی» این نظریه را صورتبندی کرد، اما خیلی مورد استقبال دیگر اقتصاددانها قرار نگرفت. به نظر او دانش و مهارت شکلی از سرمایه هستند و سرمایهگذاری در این سرمایه انسانی منجر به افزایش خروجی اقتصادی و درآمد کارگران میشود. بسیاری از اقتصاددانها این نظریه او را نپذیرفتند و در نظر گرفتن انسانها به عنوان نوعی از سرمایه را شکلی از بردهداری قلمداد کردند و این مسئله هم با توجه به جنبش حقوق مدنی بسیار قابل درک و توجه بود.
البته خود شولتز میگفت که نظریه او انسانیت را مردود نمیکند، بلکه افراد را به سرمایهگذاری روی خود تشویق میکند. شولتز مدافع این مسئله بود که انسانها باید در سلامت، مهاجرت داخلی و آموزش کاری خود سرمایهگذاری کنند، و تمرکز ویژهای روی تحصیلات میدید زیرا از این طریق امکان بالا بردن سطح بهرهوری افراد وجود داشت. به نظر او اگر انسانها این کارها را انجام دهند، فرصتهای بیشتری جهت بهبود وضعیت اقتصادی خود خواهند داشت. مسئله بعدی که نمیتوان اهمیت آن را نادیده گرفت، بحث اقتصاد توسعه در دیدگاه شولتز است.
توسعه کشاورزی
در سالهای جنگ سرد، مانند حال حاضر و حتی دورههای پیش از آن، کشاورزی یکی از زمینههای رقابت اقتصادی در جهان به شمار میرفت. همین اهمیت موضوع باعث شد شولتزی که پس زمینهای از این دانش داشت و اساسا در مزرعهای 560 هکتاری به دنیا آمدهبود، وارد نظریهپردازیهای کلان درباره کشاورزی شود.
شولتز متولد ایالت داکوتای جنوبی بود و پدرش کشاورزی بود که جلوی تحصیلات او در دوران راهنمایی را گرفت و شولتز مجبور شد بدون داشتن تحصیلات متوسطه رسمی به دانشگاه رفته و مدرک کارشناسی خود را در رشته مهندسی کشاورزی دریافت کند. شولتز با مطالعه وضعیت و عملکرد کشاورزهای کشورهای مختلف جهان مانند روسیه شوروی و هند به این نتیجه رسید که کشاورزانی که به روش سنتی در کشورهای فقیر فعالیت میکنند، میتوانند تا حدی که منابع در اختیار دارند، بازدهی را به حداکثر برسانند. پرسش اصلی که در کتاب «دگرگونی کشاورزی سنتی» مطرح شد این بود که چرا این گروه از کشاورزان تمایل ندارند روش کار خود را امروزی کرده و در کارشان نوآوری به خرج دهند. پاسخ این پرسش هم از دید شولتز منطقی بود، زیرا دولتهای این کشورها، قیمت محصولات کشاورزی را به شکلی مصنوعی و دستوری پایین نگه داشته و مالیاتهای سنگینی به آن اعمال میکنند و از سوی دیگر دولت چنین کشورهایی آموزش روشهای نوین کشاورزی را وظیفه خود نمیداند.
به نظر شولتز دولتهای کشورهای فقیر بیش از حد جانب زندگی شهری و ساکنان شهرها را گرفتهاند و همین مسئله باعث شده کشاورزان این کشورها هر روز فقیرتر از روز گذشته شوند: «مردم فقیر در کشورهای کمدرآمد زندانیانی هستند که اقتصاد به تنهایی قادر به آزاد کردن آنها نیست.» وضعیت کلی توسعه اقتصادی این کشورها به گونهای است که نرخ بازده به حدی پایین میآید که کشاورز تنها برای امرار معاش خود تولید میکند. در این میان تاثیری که وضعیت عملکرد خود کشاورز دارد، محلی است که شولتز خود را وارد بحث میکند. شولتز در این زمینه میگوید: «کشاورزی که همچون نیاکان خود به تولید بپردازد هر چند سختکوش و پرتلاش هم باشد به زحمت میتواند شکم خانواده خود را سیر کند، ولی کشاورزی که به رموز نوین تولید آگاه باشد و در محیطی با انگیزه تلاش کند، از خاک طلا میسازد.»
تئودور شولتز
تئودور ویلیام شولتز در 30 آوریل 1902 در شهری کوچک در داکوتای جنوبی به دنیا آمد. زمانی که در پایه هشتم تحصیل میکرد پدرش او را از مدرسه بیرون آورد زیرا نگران بود که اگر پسر بزرگ او تحصیلات خود را ادامه دهد، احتمال کار کردنش در مزرعه پایین میآید. شولتز که تحصیلات رسمی متوسطه نداشت وارد کالج کشاورزی داکوتای جنوبی شد و در نهایت به دلیل استعداد بالا توانست در رشته اقتصاد و کشاورزی در سال 1928 مدرک کارشناسی دریافت کند. او نهایتا در دانشگاه مدیسون ویسکانسین دکتری اقتصاد کشاورزی گرفت. شولتز که با نظریهپردازی در زمینه توسعه توانست نوبل اقتصاد 1979 را دریافت کند، در زمستان 1998 در اوانستون آمریکا درگذشت.
دگرگونی کشاورزی سنتی
سال: 1964
شولتز در سال 1964 کتاب «دگرگونی کشاورزی سنتی» را منتشر کرد که اثر اصلی او در زمینه بخش روستایی و کشاورزی جهان سوم است. اهدای جایزه نوبل به او هم عمدتا به واسطه تالیف همین کتاب بود که حاصل مشاهدات و تجربیاتش در هند بود. شولتز کشاورزی را در مکانهای مختلف دنیا مورد بررسی قرار داد و بیان کرد کشاورزان سنتی در کشورهای فقیر بازدهی منابع در اختیارشان را حداکثر میکنند. او عدم تمایل آشکار آنها به نوآوری را منطقی میدانست چرا که معمولا دولتهای آن کشورها بر محصولات کشاورزی قیمتهای مصنوعی پایین و مالیاتهای سنگین وضع میکنند. همچنین در این کشورها بر خلاف ایالات متحده دولتها کشاورزان را با روشهای نوین کشت و زرع آشنا نکردهاند.