قوانین و مقررات مرتبط با محیط زیست، معمولا به عنوان مهمترین عوامل محرک در شکل گیری، جهت گیری و انسجام حرکتها و جنبشهای مربوط به حفاظت محیط زیست در یک کشور یا یک ساختار حکمرانی شناخته می شوند. به بیان دیگر، ساختار و عملکرد قوانین زیست محیطی تا حد زیادی بیانگر اهمیت موضوعات و ملاحظات زیست محیطی در سطح جوامع و دولتها محسوب می شود و از این رو می توان اینگونه استنباط کرد که سطح رشد یافتگی قوانین و مقررات زیست محیطی در یک کشور بیانگر بلوغ و توسعه یافتگی آن کشور از نقطه نظر توجه به ملاحظات زیست محیطی است.با وجود نقش و اهمیتی که قوانین و مقررات زیست محیطی در حکمرانی محیط زیست یک سرزمین دارند، به هیچ روی نمی توانند مستقل و جدای از سایر پارادایم ها و اجزاء و عناصر حکمرانی عمل کنند. حکمرانی محیط زیست یک سیستم جامع و پیچیده متشکل از عناصر و اجزاء به هم مرتبط شامل وجود و بلوغ نهادهای مدنی، آگاهی و مطالبة عمومی، ظرفیتهای علمی و کار شنا سی، ظرفیتهای تکنولوژیک، توان و ظرفیت نظارت، شفافیت، پا سخگویی و مشارکت، و یا به طور خلاصه زمینه یا بستر اجتماعی است.